شهر سرگرمی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


داستان تابلوهای راهنمایی و رانندگی

از چپ به راست بخوانید

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خر کیف یعنی...

 

 

 

 

خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :” نه اینجا نیست… اینا بچه های کارشناسی ارشدن “•

خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!

خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما ۲ قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس!•

خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!

خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه!

خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!

خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی!

خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده!

خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!

خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه!

خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!

خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی!

خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره تلفن و یا حتی گوشی طرف!)

خر کیف یعنی تو دانشگاه همراه دوستت داری میری ولی پسر همکلاسیت فقط به تو سلام میکنه!

خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: “از قیافه تون معلومه که
دانشجویین!”

خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم!

خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!

خر کیف یعنی بین کلاس ۱۲ تا ۲ و کلاس ۲ تا ۴ خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری!

خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!

خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر شه!

خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!

خر کیف یعنی وقتی مهمونای شهرستانیتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو جا بذاره!

 

نويسنده: تاريخ: یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بدون شرح...

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سوالات کنکور ..... کشور

ادبی :

ا – در بیت زیر منظور از ساقیا چیست ؟

« ساقیا آمدن عید مبارک بادت »

الف ) ساقیهایی که در کوچه و بازار می بینیم

ب ) کار و کاسبی ساقیا تو عید توپه توپه

ج ) ساقی کمر باریک

د ) ساق یا مچ ؟؟

2- شیرین و فرهاد کجا مردند ؟ چرا ؟

الف ) زیر کوه بیستون ..چون ستون نداشت ریخت رو سرشون

ب ) بین کوه بیستون و باستون…. دلیلشو نمیدونم

ج ) بین بیستون و پیستون و رینگ و لاستیک چخ چخی

د ) به علت خوردن سیگاروکشیدن مش&روب

 

 

۳ - ارایه های ادبی  چه نقشی در ادبیات دارند ؟

الف ) نقش فوق العاده مهمی دارند

ب ) موجب می شود اشعار مودبی داشته باشیم

ج ) نقش حیاتی را ایفا می کنند

د ) نقش بابان را هم ایفا می کنند


۴جمع مکسر کلمه دارکوب
چیست ؟

الف ) دراکیب

ب ) درکیبا

ج ) دروگبا

د ) گربه

ورزشی:

۱تیم قرمز پوش پایتخت

الف ) پرسپولیس

ب ) پرس آشخور

ج ) پرس بازو !

د ) ماشاالله بازو

۲تیم آبی پوش پایتخت :

الف ) استقلال

ب ) استقکر

ج) استقکور

د ) استقفرالله !!

۳پر افتخار ترین تیم مادریدی جهان ( پایتخت اسپانیا )

الف ) اسپارتا پراگ جمهوری چک

ب ) شاختار دونتسک بلژیک

ج ) شهید فخرالدین کابل افغانستان

د ) علی دایی

 

۳ملی پوش جوان آرژانتینی بارسلونا

 

الف ) لیونل مسی

ب ) لیونل طلایی

ج ) مهدی سر طلایی سرور لنگیایی

د ) توپ تانک فشفشه …..

 

 


۴این تیم بیشترین تعداد قهرمانی در جام جهانی فوتبال را دارد؟

 

 

الف ) ترینیداد و توباگو

ب ) شیکاگو بولز

ج ) تیم ملی

د ) مایکل شوماخر

۵- تیم قدرتمند آفریقایی ؟

الف ) ساحل عاج

ب ) دریای منقار

ج ) شبه جزیره زرافه

د ) خلیج شامپانزه

۶بازیکن سیه چرده آفریقایی نوک حمله بارسلونا ( از کشور کامرون )

الف ) دیوید بکام

ب ) ساموئل بکام

ج ) سام و نرگس

د ) نلسون ماندلا

هنری :

۱بازیگر رنگین چشم معروف ، نقش جک در فیلم تایتانیک

الف ) جکی جان

ب ) دیکاپریو بلوچی

ج ) لئوناردو داوینچی

د ) پارسا پیروزفر

۲- فیلم معروف جیمز کامرون که در مورد کشتی تایتانیک ساخته شده :

( با بازی تست بالایی در نقش جک )

الف ) خوب بد زشت

ب ) دزدان دریایی کاراییب ۳

ج ) گودزیلا علیه گیدورا

د ) خشم اژدها

۳- کینگ کونگ که بود ؟

الف ) لئوناردو دی کاپریو

ب ) به سبک فیلمهای رزمی جکی جان و مرحوم بروسلی گویند

ج ) پایه گزار ورزش پینگ پونگ بود

د ) برنده بیشترین جایزه اسکار در کن بود

۴انیمیشن محبوب چند سال اخیر

الف ) شرک ۳

ب ) کفر ۲

ج ) منافق ۵

د ) مرگ بر اسراییل !!

۵بازیگر نقش مرد فیلم معروف آقا و خانم اسمیت

الف ) براد پیت

ب ) براد گالون

ج ) براد ۱۷ کیلویی

د ) براد روغن نباتی لادن

ریاضی :

۱سینوس ۱۶۵ درجه چقدر میشود ؟

الف ) بیشتر ازاین ها میشود

ب ) تانژانت

ج ) جوابی ندارم

د ) همه موارد

۲یک بشکه دو هزار لیتری آب داریم اگر روزی یک لیوان آب ازآن برداریم چه میشود؟

الف ) تمام میشود

 

ب ) دوباره آبش میکنیم

ج ) دوباره تمام میشود

د ) به گزینه الف مراجعه شود

۳معادلات چند مجهولی را چگونه حل میکنیم

الف ) با مداد

ب ) عکس مجهول ها را به روزنامه می دهیم

ج ) به سختی حل می کنیم

د) پلیس را در جریان می گذاریم

۴این چه نوع اتحادی است؟ (a+b)*2+(a+b)*2

الف ) اتحاد شوروی

 

 

ب ) اتحاد سوم شخص مفرد

ج ) والا به خدا …این چه نوع اتحادیه

د ) اتحاد دو مجهولی

تاریخی :

1- اسکندر مقدونی کی به ایران حمله کرد ؟

الف ) دم دمای صبح بود

ب ) نامرد نصفه شب حمله کرد

ج ) جنگ جهانی دوم

د ) ۱۳ آبان

۲عهد نامه ی ننگین تاریخی ایران

الف ) عهدنامه گلستان

ب ) عهدنامه بوستان

ج ) عهد نامه شاهنامه فردوسی

 

 

د ) عهدنامه مثنوی خواجه شمس الدین مولوی ملقب به مولانا

۳- کریم خان زند پایه گزار کدام سلسله بود ؟

الف ) سلسله میدون ولیعصر

ب ) سلسله فاطمی گلها

ج ) سلسله تخت طاووس

د) سلسله هفت تیر

۴۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در چه تاریخی بود ؟

الف ) کودتای ۲۸ مرداد

ب ) ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱

ج ) قیام خونین ۱۵ خرداد

د ) تو پاییز بود

اطلاعات عمومی

۱حیوان نجیب به آن میگویند؟

 

 

الف ) کروکودیل

ب ) گوریل

ج ) اختاپوس

د ) سگ هار


2همراه داشتن آن در هنگام موتور سواری لازم و ضامن سلامتی راکب است ؟

الف ) بوق ۱۸ چرخ

ب ) عینک ریبند ! ( مخصوصا در آبادان )

ج)آهنگ ترمز بلبلی

د ) زید

3در کدامیک از شرایت زیر نباید رانندگی کنیم؟

 

 

الف ) وقتی که در مترو هستیم

ب ) وقتی که انگشتمان در دماغمان هست

ج ) هنگام قضای حاجت

د ) هنگامی که ترمز ماشین بریده و باسرعت ۱۸۰ کیلومتر در فاصله ده متری دره هستیم

 

نويسنده: تاريخ: چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

کتاب اول دبستان شما تغیراتی در متن آن ایجاد شده...

 

الفبا از پ ، و ، ل شروع میشه ،بابا دیگه آب نمیده چون اداره آب و فاضلاب آب رو قطع کرده ،دهقان فداکار پیر شده و دنبال چندر غاز مستمری از این اداره میره تو اون اداره، مرغا هورمون خوردن وخروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، سن ازدواج مرغا بالا رفته دیگه تخم نمی کنند،چوپان دروغگو عزیز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن. مامانشونم دو سه روزیه رفته تایلند گیساشو ببافه، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، کوکب خانم رفته یه ماکروفر سامسونگ خریده و دیگه حوصله مهمونداری رو نداره و جواب تلفن رو هم نمیده، کبری موهاشو مش کرده و تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه، روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسست، حسنک گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی می‌کنه، آرش کمانگیر معتاد شده و دیگه سنگ هم نمی تونه پرت کنه، شیرین، خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی، رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و موتور خریدن میرن کیف قاپی،پتروس از بس با دوست دختراش چت کرده انگشت درد گرفته و دیگه نمی تونه انگشتشو بکنه تو سوراخ سد، خانواده آقای هاشمی دیگه بنزین ندارن برن مسافرت در ضمن دل خوشی هم از راه و سفر ندارن چون آخرین باری که تو راه گوشت کبابی خریدن چوپان دروغگو گوشت خر بهشون فروخته

 

 

نويسنده: تاريخ: شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مشکلاتت را به دریا بسپار...

  مشکلاتت را به دریا بسپار...

 

بر بلندای تمامی تفکرات مثبت‌گرای خویش،

محکم بایست

...

و با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن،

هر آنچه که در خود می‌جویی را

در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت.

 

و

 

آنگاه

 

مشکلاتت را به دریا بسپار

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:مشکلات,دریا,, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

طنز نوشته های جالب و خواندنی

 طنز نوشته های جالب و خواندنی

 

 

ما بچه بودیم یه بازی بود به نام :

«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» …

صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت !

.

.

.

خدایا

مارو ببخش که در کار خیر

یا “جار” زدیم…

یا “جا” زدیم…

.

.

.

تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا

دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بودی 

.

.

.

امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم ۵۰۰۰۰ تومان .

یه ده هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد!

پنج تا دو هزار تومن داد! پونزده تا هزاری!

یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت،نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!

طفلی خودشو کشت ۵۰ تومن منو جور کرد!

.

.

.

 سعی نکن به یک خوک آواز خواندن یاد بدهی

هم وقت خودت را هدر می دهی و هم خوک را اذیت می کنی !

(مارک تواین)

.

.

.

نقاش نیستم ، ولی دلم برایت پر می کشد !

.

.

.

دوتا جمله خفن دارم نه حسین پناهی گردن میگیره نه دکتر شریعتی

موندم چیکارش بکنم !

.

.

.

یه ضرب المثل چینی است میگه:

تا ایران هست بازیافت چرا؟!؟

.

.

.

دقت کردین !؟

احتمال اینکه جهتی که یو اس بی رو تو بار اول وصل میکنی درست باشه یک در میلیونه !

.

.

.

ممکن است  شاهزاده ام را پیدا کنم اما پدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند!

.

.

.

بعضیا تو زندگیت نقش دیوارو بازی میکنن

نه دوست داری خرابشون کنی ؛ نه میتونی بهشون تکیه بدی … !!!

 

 

 


ادامه مطلب
نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 25 فروردين 1391برچسب:طنز,جالبونوشته های طنز,نوشته های طنز و خواندنی, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چهل کار که دخترها نمیتونن انجام بدن

۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش …

۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری

۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن …۴- بلند کردن چیزی

۵- پرتاب کردن

۶- پارک کردن

۷- خواندن نقشه

۸- دزدی کردن از بانک

۹- آرام و ساکت جایی نشستن

۱۰- بیلیارد بازی کردن

۱۱- پول شام رو حساب کردن

۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن

۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن

۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی

۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه

۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن

۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن

۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

۲۰- انتخاب سریع یک فیلم

۲۱- ایستاده جیش کردن

۲۲- ندیدن فیلم هندی

۲۳- غیبت نکردن

۲۴- فحش ناموسی دادن

۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

۲۶- آرایش نکردن

۲۷- لاک نزدن

۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی

۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

۳۴- نق نزدن

۳۵- لگد زدن

۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

۳۷- اخ تف کردن

۳۹- خواستگاری رفتن

۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

زبان......دخترای امروزی!!!!

زبان......دخترای امروزی!!!!



خوشگل = خوجل
خوبی = خوفی
جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم
عشق منی = عجق منی
قربونت برم = قلبونت بلم
چطوری؟ = تطولی؟
چی کار می کنی = چیکال می کنی
سلام = شلام
دختر = دخمل
پسر = پسمل
عزیزم = عجیجم
جون = جونززززززززززز
بی تربیت = بی تلبیت
بی ادب = بی عوض (این یکی درک ربطش کمی مشکل واقعاً)
دوست ندارم = اصنم نِی خوام
نمیدونم = نیدونم(این روزا خیلی می گن!!)
دوست = دوکس(این کلمه رو نمی دونم از کجا درآوردن)

 

حالا جای خالی رو پرکنید

زبان..........دخترای امروزی

1_مسخره

2_لوس

3_با مزه

4_شیرین

5_ضایع

6_جای بحث نداره!!!

 

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بدون شرح!!!!

 

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

انشا یک بچه دبستانی در مورد ازدواج

 

نام : كمال    

 

كلاس :دوم دبستان    

موزو انشا : عزدواج!  

 

 

 

 

 

 

 

 

هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.

 

تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.

 

حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند. 

 

 

 

 در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم.

 

 

 

از لهاز فكري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود.

 

 

 

 

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند كه كارشان به تلاغ كشيده شده و چه بسيار آدم هاي كوچكي كه نكشيده شده. مهم اشق است !

 

 

 

اگر اشق باشد ديگر كسي از شوهرش سكه نمي خواهد و دايي مختار هم از زندان در مي آيد

 

من تا حالا كلي سكه جم كرده ام و مي خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.  

 

 
مهريه و شير بلال هيچ كس را خوشبخت نمي كند.

همين خرج هاي ازافي باعث مي شود كه زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي دايي مختار با پدر خانومش حرفش بشود.

 

دايي مختار مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي كم بوده كه نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ايم كه بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمكي بدهيم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي كند!  

 

 
اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي مختار هم خانه دار نبود و دايي مختار مجبور شد يك زير زميني بگيرد. ميگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي مختار هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد. ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يك خانه درختي درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست. از آن موقه خاله با من قهر است.

 

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتي قهر مي كند بعد آشتي مي كند ولي اگر دعوا كند بعد كتك كاري مي كند بعد خانومش مي رود دادگاه شكايت مي كند بعد مي آيند دايي مختار را مي برند زندان!

 

البته زندان آدم را مرد مي كند.عزدواج هم آدم را مرد مي كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است! 

 

 

 

اين بود انشاي من.

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هر چه پير تر ميشی‌ ثروتمند تر ميشيی ! چه به خواهی‌ چه نخواهی

قدر بالا رفتن سنتان را بدانید!

 

هر چه پير تر ميشی‌ ثروتمند تر ميشيی ! چه به خواهی‌ چه نخواهی

 

 

 

نقره در سر

طلا در دهان

سنگ در کليه

قند در خون
 
سرب در پا
آهن در رگها
و مقدار بسيار فراوانی گاز طبيعی برای صدور :D


 
آيا هرگز گمان می کرديد شما يک چنين دارائی هایی را درخود جمع کنید؟؟

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 28 خرداد 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

ایرانی ها تو اون دنیا!!!

ایرانی ها تو اون دنیا!!!


 

 

میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن
. خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فر زندان من هستند و بهشت به همه فر زندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!! جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟ جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟ شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!! جبرئیل جان، من برم .... اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن...

 

نويسنده: طاهر تاريخ: جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

جک

 

یه لره چند وقته حیرونه چرا خودش یه داداش داره ولی خواهرش دوتا !!!!!!!!!!!!!


تفکر عمیق یک لر : اگر ادیسون نبود ، باید تو تاریکی تلویزیون نگاه می کردیم !!!!!!!!!!


به لره میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟

میگه معلوم نیست ، ماشینو زدم تو دیوار ، سرهنگه رفته تو کما ، منتظرم برگرده ببینم قبول شدم یا نه !!!!!!!!


دلتنگی یک لر : بی معرفت ما گوشی  نداریم ، تو چرا sms نمیدی ؟؟؟؟!!!!!!!!!


کمیته ی امداد از هموطنان لر تقاضا کرده بعد از انداختن سکه در صندوق صدقات سوار آن نشوند !!!!!!!!!!


 

 

لره میره تو آسانسور ، می بینه نوشته ظرفیت 12 نفر . با خودش میگه : ای بابا حالا 11 نفر دیگه رو از کجا بیارم ؟!!!!

 

زلزله در لرستان 89 کشته داشت ، 9 نفر هنگام زلزله 80 نفر هنگام تقسیم چادر !!!!!!!!!!


لره دستش میشکنه به دکترش میگه وقتی دستم خوب شد ، گچشو باز کردم ، میتونم ویولون بزنم ؟

دکتر میگه: آره .

 

میگه چه خوب ، قبلا نمی تونستم !!!!!!!!!! 


وصیت لر به پسرش :

هیچ وقت زن نگیر ، به پسرت هم بگو زن نگیره !!!!!!!!!



یه لره میفته دنباله یه دختره ، با سنگ میزنه تو سرش ، میگه آخ جون بالاخره تونستم مخش رو بزنم !!!!!!!!


یه نفر با نگرانی  زنگ میزنه 110 میگه آقا الان سوار ماشینم شدم ، دیدم فرمون ، کلاژ ، ترمز ، دنده ،....همه چیو دزدیدن !

پلیس میگه لری ؟

میگه آره !

میگه : صندلی عقب نشستی برو جلو !!!!!!


به گزارش ایرنا لری که به قصد خودکشی سرش را روی ریل گذاشته بود پس از واژگونی قطار از محل حادثه گریخت!!!!!!!!!

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چند کشف بزرگ در ایران!

کشف چند آیت الله جدید در ایران

 

 

آیت الله قطاب یزدی

آیت الله پنیر تبریزی

آیت الله چاقوی زنجانی

آیت الله فالوده‏ی شیرازی

آیت الله گزی اصفهانی

آیت الله گلابی قمصری کاشانی

آیت الله سوهان قمی

آیت الله برنجی گیلانی

آیت الله ششلیک خراسانی رضوی

آیت الله چایی لاهیجانی

آیت الله انگوری شاهرودی

آیت الله ترکی آذربایجانی

آیت الله نفتی آبادانی

آیت الله رطبی مضافتی بمی

آیت الله اناری ساوه ای

آیت الله پرتقالی شهسواری

آیت الله شیری گلپایگانی

آیت الله پسته‏ ای دامغانی

آیت الله زیره‏ ای کرمانی

آیت الله هسته ای نطنزی

آیت الله رقصی بندری

آیت الله شلوار کردی

 

 

 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقر

 

 


فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
 
 
 
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
 
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
 
 
 
فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل ۵ ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو هر سال محرم حسینیه راه بندازی؛
 

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی؛
 

 
فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛
 

 
فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی خوششششگلهههه؛
 
 
 
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛
 
 


 
فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛
 
 
فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛
 
 
فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛
  
 
فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛
 
 
 
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
 
 
فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛
 
 
 
فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛
 
فقر اینه که به زنت بگی کار نکن ما که احتیاج مالی نداریم؛
 
 
فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
 
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛
 
 
 
فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛
 
 
فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و  هابیهای تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛
 
 
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛
 
 
فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛
 
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه؛
 
 

 

نويسنده: طاهر تاريخ: چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

لطائف الطواعف (قسمت اول)

 

قسمت اول

 

مقدمه:

 

لطائف الطوائف از مهمترین اثار طنز زبان فارسی است این کتاب در قرن 10 توسط مولانا فخرالدین علی صفی نوشته یا به عبارتی گرداوری شده. این کتاب مجموعه ای از لطایفی است که از قرنها قبل باقی مانده و به اشکال مختلف توسط نقالان روایت شده. منم بعضی هاشو اوردم بخونید دوره همیم شاد باشیم.

 

 

 

در بارگاه عزیز مصر

یکی از علمای بزرگ مصر حکایت کرده است مرا عزیز مصر نزد هرکل بزرگ روم فرستاد. وقتی به بارگاه او رسیدم پیش تخت او دیوانه ای را دیدم که بک سر زنجیر طلایی را به پای او و یک سر زنجیر را به پایه ی تخت بسته بودند. حرکات زیبا و مناسبی انجام می داد وقتی هرکل مشغول کاری بود زبانم را برایش در اوردم و حرکت دادم. او با صدای بلند گفت: خدایا ببین چه کسی را بسته اند و چه کسی را باز گذاشته اند

 

 

دوستی نسیه نمی شود

هارون الرشید از بهلول پرسید بهترین دوست تو چه کسی است؟ گفت کسی که شکم مرا سیر کند

گفت: اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری؟

گفت: دوستی نسیه نمی شود

 

چها روز مهلت

شخصی نزد خلیفه بغداد رفت و گفت: من پیغمبرم. خلیفه گفت معجزه تو چیست؟ گفت هر چه اراده کنی. گفت تخم خربزه را پیش من بکار تا فورا سبز شود و گل دهد و خربزه شود و برسد.

گفت به من چهار روز مهلت بده. گفت مهلت دادنی نیست.

گفت ای بی انصاف به خدای عزوجل با وجود قدرت کاملش چهار ماه مهلت می دهی تا خربزه برساند. به من چهار روز مهلت نمی دهی؟

 

شبیخون

سواری ابله در میان لشکری بود نیمه شب به ان لشکر شبیخون زدند و ابله چنان ترسید که وقتی خواست بر سر اسب لگام بزند به اشتباه لگام را به سمت کفل و دم اسب اورد و با تعجب گفت: گیرم که سر تو بزرگ شده و پیشانی تو پهن شده است موی پیشانی ات چرا اینقدر دراز شده است؟!

 

جستجوی مفید

ابلهی سوزنی را در خانه اش گم کرده بود و در کوچه به دنبالش می گشت گفتند دنبال چه هستی؟

گفت دنبال سوزنی که در خانه گم کرده ام. گفتند ای ابله چیزی را که در خانه گم گر ده ای در کوچه جست و جو می کنی؟

گفت چه کنم که خانه تاریک است و چراغ ندارم

 

 

کفن کهنه

معلمی نزدیک مرگ بود گفت بگردید ببینید کفن کهنه پیدا میکنید؟ گفتند برای چه؟ گفت برای انکه پس از مرگ مرا در ان بپیچند و در گور بگذارند گفتند به چه دلیل؟ گفت وقتی منکر و نکیر بیایند و کفن کهنه را ببینند گمان می کنند که این مرده قدیمی است و دیگر سوال و جواب نمی کنند

 

زیر دست

روزی وزیر خلیفه به بهلول گفت: دلت را خوش کن که خلیفه تو را تربیت کرده و تو را بر خوک و خرس حاکم کرده است.
بهلول گفت: پس از این پس مواظب رفتارت باش و از دستور من سرپیچی نکن که زیر دست من هستی


نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 30 بهمن 1389برچسب:لطیفه,لطائف و اطوائف, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

SHAHRESARGARMY@YAHOO.COM

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

راههای جاویدان شدن

© All Rights Reserved to ahooramazda.LoxBlog.Com | Template By: شهر سرگرمی